مهندسی بهداشت حرفه ای بجنورد 91
مهندسی بهداشت حرفه ای بجنورد 91

مهندسی بهداشت حرفه ای بجنورد 91

OHE 91

فقر

 

ما همیشه مناسفانه  خودمونو می بینیم و قدر چیزایی که داریمو نمیدونیم 

همش می گیم من بدبختم، من شانس ندارم و ... 

آخه نا کی ؟؟؟؟؟؟؟ 

جان من 

ییاین یکم... 

فقط یکم به بدتر از خودمون فک کنیم 

تا شاید بتونیم هم به اونا کمک کنیم و هم توان گفتن یه الحمدولله واقعی رو داشته باشیم

 

 

 

 

 

شاید کلاسی که ما در
آن درس می خوانیم از این هم ویران تر باشد


شاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم قدم بر داریم از این هم کهنه تر باشد

شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد

شاید باری که بر دوشمان است از این هم سنگین تر باشد

شاید صفای کودکیمان را اینجا، جا گذاشته ایم

شاید مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی

ماشین هایشان، زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند

شاید آنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود

و شاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد

چشمها را باید شست...

جور دیگرباید دید...

نظرات 23 + ارسال نظر
ایمان سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 03:27

علی ممنون از مطلبت .ای کاش چشامون رو باز کنیم و وضع بقیه رو ببینیم و همیشه به فکر هم نوعان خودمون باشیم وشکر گزار خداوند باشیم . دوستان جدا از این مطلب الان که دارم نظر میزارم ساعت 3.30 بامداد سه شنبه ست و منو رحمان داریم شیمی میخونیم اما تموم نمیشه که!!!!

خواهش می کنم

مهندسی حرفه ای پیوسته ۹۱ سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 11:00

سلام متن خیلی قشنگیه دستت درد نکنه!!
راستی هر چه به مخم فشار آوردم کسی رو به اسم علی آقا نداشتیم ؟؟؟
نمیشه خودتونو کامل معرفی کنید؟؟؟

بنده علی عطاملکی هسم
مهندسی محیط 91

parisa سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 20:51

سلام آقای عطاملکی.
ورودتونوبه وبلاگمون تبریک میگم.
وممنون ازمطلب دردناکتون.واقعاقلب آدم بادیدن این صحنه ها به دردمیاد.
کاش هممون همیشه به خاطرالطاف خداازش شکرگزارباشیم.

خواهش می کنم

یکی از صاحب امتیازان وبلاگمون سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 21:28

سلام آقا ی عطا ملکی خودتون وبلاگ کلاسی دارین اونم به چه عظمت
چرا تو وبلاگ ما مطلب گذاشتین نخود نخود هر که رود خانه خود .......

من والا نشنیدم که کلاسمون وبلاگ داشته باشه
اگرم داشته باشه ما آقایون نویسندش نیستیم و اطلاع نداریم
مسلما اگه من اینجام به دعوت مدیر وبلاگه

meysam سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 21:43

جواب اون دوستی ک گفتن چرا اقای عطاملکی تو وبلاگ ما مطلب میذاره بایدبگم ماخیلی خوشحالیم ک داش علی مارو قابل دونستن و عضوشدن بعدشم هیچ اشکالی نداره ازخارج کلاسم عضو داشته باشیم. درضمن بهتره حرمتا حفظ بشه وبلاگ ملک شخصی کسی نیس اقا یاخانم صاحب امتیاز.

شما خیلی لطف دارین آقا میثم ...

piooner سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 21:47

سلام.عکسای تکراری بود...
ازاین عکسازیاده ...
مرداونه که عمل کنه نه حرف بزنه....

سلام
حرف شما متینه...
امیدوارم بتونم که عمل کنم
همیشه قبل از هر قدمی اراده ای هست جناب ... پخش صوت خودرو...

یکی از صاحب امتیازان وبلاگمون سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 22:07

قشنگ از قیافه ی آقای زارع امروزمعلوم بود تا ساعت چند درس خونده...نیاز به گفتن آقای احمدی نبود...
راستی بازم میگم نخود نخود هر که رود خانه ی خود ...

سکوت است...
پرمعناترین حرف

ادریس سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 22:37

داش علی دمت گرم واقعا مطلب تاثیر گذاری بود
واقعا باید فک کنیم اونوقت از موقعیت خودمون ممنون خدا میشیم

خواهش می کنم ...

احسان چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 12:49

سلام داش علی مطلبت واقعاقشنگه

سلام
خواهش می کنم

عبدالقادر چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 16:42

ممنون از مطلب قشنگت عللللللللللللللللی جون.

عبدالقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااادر
خواهش می کنم

یکی ازصاحب.......... چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 18:14

سلام خوش اومدی به وبلاگ ما حالا چراا میزنی ...
بابا یکم جنبتو ببر بالا بازم میگم به جمع حرفه ای ها
یا گلهای سرسبد دانشکده خوش اومدی داداش شرمنده اگه ناراحت شدی .....

من کی زدمت دادش من؟؟؟؟؟

من اگه بزنمت که ....
مرسی

اتفاقا اصلا ناراحت نشدم...

marziyeh .z چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 18:27

بهشت همین جاست ، لازم نیست راه خود را دور کنی
بهشت یعنی کمک کردن به دیگران
پس قدمی در جهت شادی دیگران برداریم
حتی با یک لبخند
یک سلام گرم
یک تماس
یک پیام
یک دلداری
یک دعا

مطلب بسیار قشنگیه
ممنون

همکلاسی حرفه ایها شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 22:06

سلام مطلباتون تامل برانگیز ند ممنون به خاطر مطلباتون .

در ضمن اقایاخانم صاحب امتیاز مگه کسی جای شما رو تنگ کرده تازه منم با اقای فرامرزی موافقم ......


خواهش می کنم

fateme شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 22:24

واقعا مطالب زیبایی گذاشته بودی خیلی خوشم اومد در کل بلاگ با حالی دارین مرسی

خواهش می کنم

nahid شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 22:28

سلام عکساومطلبتون واقعا قشنگ بود مرسی

خواهش می کنم

هاجر علیزاده یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 ساعت 19:10

غریب است دوست داشتن
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند . دکتر شریعتی

خیلی ممنونم همکلاسی عزیز
جمله بسیار قشنگی بود
خوشم میاد هیچ وقت از ادب و عرفان کم نمیارین...

[ بدون نام ] شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 23:07

در لجن زار گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید
فکر نان باید کرد و هوایی که در آن نفسی تازه کنیم
. . . . . .
و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان نیست

ممنون
واقعا قشنگه ...

[ بدون نام ] شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 23:41

نیم ساعت پیش خدا را دیدم
قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و
رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد
آواز که خواند تازه فهمیدم پدرم را با او اشتباهی گرفته بودم

حسین پناهی . . .

ممنون...

Tayebe دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 18:51

تازه می فهمم بازی های کودکی حکمت داشت
زوووو تمرین روزهای نفسگیر زندگی بود این کدامین آینده بود که همه ی عمرم را حرامش کردم ؟؟؟؟

ممنون از نظرتون

sara ghorooby دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 19:03

در ها به طنین تو وا کردم
هر تکه نگاهم را جایی افکندم ُ پر کردم هستی ز نگاه
بر لب مردابی ُ پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم رفتم به نماز
در بن خاری ُ یاد تو پنهان بود ُ برچیدم ُ پاشیدم به جهان
بر سیم درختان زدم آهنگ ز خود روییدن ُ و به خود گستردن
و شیاریدم شب یکدست نیایش ُ افشاندم دانه راز
و شکستم آویز فریب
و دویدم تا هیچ و دویدم تا چهره مرگ ُ تا هسته هوش
و فتادم بر صخره درد از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم ُ لرزیدم
وزشی می رفت از دامنه ای ُ گامی همراه او رفتم
ته تاریکی ُ تکه خورشیدی دیدم ُ خوردم و ز خود رفتم و رها بودم . . . .

ممنون
شما که این جمله های قشنگو میذارین اگه نام نویسندشم بنویسین ممنون میشم ...

سارا غروبی سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 11:55

این شعر از سهراب سپهری بود . خالق زیبا ترین اشعار نو .
برای مطالب ادبی و اشعار وبلاگتون لطفا از اشعار سهراب هم استفاده کنید

ممنونم
باشه
انشاالله که اهل ادب بتونن ازش اسفاده کنن

هدی جمعه 10 خرداد 1392 ساعت 20:25 http://nkums.blogsky.com

سلام
مطلب قشنگی بود میسی
شما که اینقد فعال اید چرا تو وب علوم پزشکی نویسنده نمیشین وب علوم پزشکی متعلق به همه بچه های علوم پزشکی هست

وب شخصی من: hodahamidi.blogsky.com

ممنون

سلام
شمارو به دیدن وبلاگ دانشجویی دانشکده علوم پزشکی تربت حیدریه دعوت میکنیم.
خوشحال میشیم سر بزنید.

ممنون
حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد