دیشب از بیخوابیم چشم ترم آتش گرفت
بند قلبم پاره شد جان و تنم آتش گرفت
در تمنای تو بودم گوهر غلطان عشق
پیکر نالان من در عشق تو آتش گرفت
داشتم در سر هوای بوسه ای از لعل تو
در خیال خام من مغز سرم آتش گرفت
رو به سوی کعبه دل کردم از درد وصال
دیدم این خونین جگر در سینه ام آتش گرفت
دستت درد نکنه داش شعر قشنگی بود
ممنون خواهش میکنم
سلام.شعرتون خیلی قشنگه.دستتون دردنکنه.
امیدوارم سال 92سال خیلی خوبی براتون باشه باکلی آرزوهای قشنگ.
مرسی شما لطف داریدممنون که نظر گذاشتید منم براتون سال خوبی ارزو میکنم
خوب بود داش بهت نمیاد ازاین شعرابگی.
مرسی چرا بهم نیاد
مرسی دادا عالی بود
خواهش میکنم عزیزم
بسیار زیبا بود ...
نظر لطفته
جالب بود
ممنون حسین اقا.
قشنگ بود فدای احساست...
خیلی ممنون.مرسی.